ایران گفت

بررسی و کاوش در مسایل اجتماعی ، فرهنگی ، تاریخی و ... ایران و جهان

ایران گفت

بررسی و کاوش در مسایل اجتماعی ، فرهنگی ، تاریخی و ... ایران و جهان

دربرابر دوست

(دل نوشته های نغز  با الهام  از کلام بزرگان )

بخش پنجم

 

                                                               گردآوری و تألیف: حسین کوچکیان فرد      

مقدمه

بشر در طول تاریخ و به منظور فهماندم منظور خود به یکدیگر از اصوات دهان و گلو بهره جست و رفته رفته زبان را به عنوان یک وسیله در خدمت ابراز بیان و سپس احساسات درونی بکار گرفت، اما زبان از یک ابزار ساده تجاوز کرد به گونه ای که با گذشت اعصار و قرون، زبان از انسان پیشی گرفت به طوری که امروزه برای درک این مخدوم بشری، انسان می بایست هزاران راه را طی نماید. زیرا زبان از صاحب خود پیچیدگی بیشتر یافته است به طوریکه در انواع وجود از لفظی، ذهنی، واقعی و کتبی که سابق براین می شناختیم و دو مقوله وجود رسانه ای و مجازی که اکنون به آن افزوده اند، در اکثر اشکال وجود زبان پیچیده تر از واقعیت هایی خارجی همان موارد شده است .

..... یکی از ابعاد افسون زبان باتلاق کلی گویی است که انسان امروزی را در خود بلعیده و رهایش نمی سازد. لذا برای رهایی از این کویریات و سراب های زندگی نیاز است تا قدری در سایه سار کلام موزوم و آهنگین و نیز واژگان نغز سر و صورت روح خود را بشوییم تا بدانیم که وجود واقعی ما خود برتر از هر وجودی است. ......

 

(1)

 

بیشتر غُصه های ما

از قصه های خیالی ماست

پس بدان اگر فرهاد باشی

همه چیز شیرین است

کسی هرگز نمیداند

چه سازی میزند فردا

. زندگی را دریاب  ...پس

🍁❇🍁

جمع باید کرد اجزا را به عشق

تا شوی خوش چون سمرقند و دمشق

 

 

(2)

 

از عجایب اینکه

ما همچون یک آهن‌ربای زنده هستیم

هر چیزی که در زندگی به سمت‌مان می‌آید،

به طرز شگفت‌انگیزی با افکارِ غالب‌در ما هماهنگ است

ما تنها آنچه را که دائما به آن فکر می کنیم راجذب خواهید کرد

🌾🔃🌷🌾

اگر عالم همه پرخار باشد

دل عاشق همه گلزار باشد

وگر بی‌کار گردد چرخ گردون

جهان عاشقان بر کار باشد

همه غمگین شوند و جان عاشق

لطیف و خرم و عیار باشد

 

(3)

 

غم و‌افسوس به انسان فرصت اندیشه نمی دهد

پس برای نادان نگه داشتن انسان

کافی است

 شادی را از او بگیری

 و اندوهگینش سازی

🌺☣🌺

به هر دیگی که می‌جوشد میاور کاسه و منشین

که هر دیگی که می‌جوشد درون چیزی دگر دارد

نه هر کلکی شکر دارد نه هر زیری زبر دارد

نه هر چشمی نظر دارد نه هر بحری گهر دارد

 

(4)

 

ﻫﯿﭻ کس و ﭼﯿﺰﯼ ﻧﻤﯽ ﺗﻮﺍﻧﺪ

ﺍﻧﺪﯾﺸﻪ ﺍﻧﺴﺎﻥ ﺭﺍ ﺑه ﺍﺳﺎﺭﺕ گیرد،

مگر ﺧﻮﺩ فرد،

 ﻫﻨﮕﺎﻣﯽ ڪﻪ ﺗﺎﺑﻊ ﺍﺣﺴﺎﺳﺎﺕ، ﻋﻮﺍﻃﻒ ﻭ ﺳﺨﻨﺎﻥ ﺩﯾﮕﺮﺍﻥ می شود...

☣🌺☣

اُشکوفه‌ها شکفته وز چشم بد نهفته

غیرت مرا بگفته می خور دهان میالا

ای جان چو رو نمودی جان و دلم ربودی

چون مشتری تو بودی قیمت گرفت کالا

 

 

 

(5)

 

آنجایی که جهان به آرزوهای ما پاسخ نمی دهد

همانجائیست که ما نمیشناسیمش

بیهوده ادعای دانایی نکنیم

 و برویم بسمت شناخت حقیقی حق

 

┈┈🌿🌺🌿┈┈

دست از طلب ندارم تا کام من برآید

یا تن رسد به جانان یا جان ز تن برآید

بنمای رخ که خلقی واله شوند و حیران

بگشای لب که فریاد از مرد و زن برآید

 

 

 

(6)

 

خوشحالی یعنی

لبخند زدن در سختی ها

و آگاهی از توانایی به دوش کشیدن مشکلات

خوشحالی یعنی حضور کامل در هستی

و چشم دوختن به عظمتی بی پایان

و توانایی گفتن یک آری بزرگ به زندگی

🌾☣🌾

 

 

همه در جنبش و دائم در آرام

نه آغاز یکی پیدا نه انجام

به زیر پردهٔ هر ذره پنهان

جمال جانفزای روی جانان

 

 

(7)

 

برای همسایه خود چراغ آرزو کنیم

قطعاً از نور آن حوالی خانه ما نیز روشن‌تر می‌شود

🦋

🌿🌷🌿

باد تندست و چراغم ابتری

زو بگیرانم چراغ دیگری

هم‌چو عارف کن تن ناقص چراغ

شمع دل افروخت از بهر فراغ26

نقل و استفاده از مطالب با ذکر منبع و رعایت قوانین مربوط به کپی‌رایت آزاد است

مشتاق دریافت نظرات شما گرامیان : hkfard@gmail.com

 

 

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی